اصطلاحات انگلیسی

اصطلاحات مربوط به انصاف و جوانمردی

در این درس قصد داریم به آموزش و یادگیری اصطلاحات مربوط به انصاف، جوانمردی و یا نا جوانمردی در زبان انگلیسی بپردازیم. اصطلاحات مربوط به انصاف کاربردهای زیادی در مکالمات روزمره دارند. برای هر اصطلاح معادل دقیق فارسی نیز نوشته شده است و همچنین مثالهایی برای درک بهتر ارائه شده است که در ادامه مشاهده می‌کنید:

add insult to injury
نمک به زخم پاشییدن

They told me I was too old for the job, and then to add insult to injury, they refused to pay my money.

آنها گفتند که من برای آن کار خیلی پیر هستم، و برای اینکه نمک به زخمم بپاشند، پولم را ندادند.


be a good sport
پایه بودن، ساز موافق زدن

Linda is a good sport, she always goes to movies with her friends.

لیندا خیلی پایه است، او همیشه با دوستانش به سینما میرود.


be a hit below the belt
ضربه ناجوانمردانه

Jack’s comment was a hit below the belt.

نظر جک یک ضربه ناجوانمردانه بود.


fair shake
حق کسی را دادن

The insurance company gave her a fair shake.

شرکت بیمه حق او را داد.


get away with murder
جان سالم به در بردن
قسر در رفتن

Mike got away with the murder and was not punished.

مایک بخاطر قتل مجازات نشد و قسر در رفت.


get burned
نقره داغ شدن

They lost their money and got burned.

آنخا پولشان را گم کردند و نقره داغ شدند.


give someone the ax
از پشت به کسی خنجر زدن
بی خبر ضربه زدن

His boss gave him the ax.

رئیس او به او از پشت خنجر زد.


rake someone over the coals
به پول سیاه تبدیل کردن
سکه یه پول کردن
به باد انتقاد گرفتن

Manager raked me over the coals for being late again.

مدیر مرا بخاطر تاخیر دوباره به باد انتقاد گرفت.


throw someone a curve
برای کسی دام گذاشتن
دون پاشیدن برای کسی

The coach throw me a curve. He assured me first, then he fired me.

مربی برای من دام پهن کرد. اول مرا مطمئن کرد، سپس اخراجم کرد.


لغات 504

سید سجاد حسنی

دبیر زبان انگلیسی با مدرک کارشناسی از دانشگاه فرهنگیان همدان. مدرس زبان انگلیسی.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا