اصطلاحات مربوط به مسئولیت در زبان انگلیسی
در این درس قصد داریم به آموزش و یادگیری اصطلاحات مربوط به مسئولیت و یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بپردازیم. برای هر اصطلاح معنی انگلیسی و فارسی لغوی و معادل دقیق فارسی نیز نوشته شده است و همچنین مثالهایی برای درک بهتر ارائه شده است که در ادامه مشاهده میکنید:
to duck the issue
شانه خالی کردن از، از زیر کاری در رفتن
John is ducking the issue and pretends that he doesn’t know the topic.
جان داره از زیر کار در میره و تظاهر میکنه که از موضوع بی خبره.
face up to something
تن در دادن به کاری، کنار آمدن چیزی (بر خلاف میل)
Finally he faces up to the fact that the car is too expensive.
آخرش او با این قضیه کنار میاد که اون ماشینه زیادی گرونه.
leave someone high and dry
تک و تنها، دست تنها رها کردن
David agreed to accept the job and he left us high and dry.
دیوید قبول کرد که شغل رو قبول کنه و ما رو دست تنها گذاشت.
pass the buck
به گردن دیگری انداختن
Don’t try to pass the buck, this is your responsibility, not mine.
سعی نکن گردن من بندازی، این مسئولیت توئه نه من.
point one’s finger at someone
به گردن دیگری انداختن، کسی رو مقصر دانستن
I just tried to do what was right, and now everyone’s pointing the finger at me.
من فقط سعی کردم کار درست رو انجام بدم، اما الان همه تقصیر رو میندازن گردن من.
shoulder the responsibility
به گردن گرفتن مسئولیت
Philip must shoulder all the responsibility for decisions made in the meeting, good or bad he is responsible.
فیلیپ باید مسئولیت تصمیمات گرفته شده در جلسه رو به گردن بگیره، خوب یا بد او مسئوله.
worm out of something
از زیر کار در رفتن، شانه خالی کردن
I think you are trying to worm out of helping your father.
فکر میکنم داری از کمک کردن به پدرت در میری.