اصطلاحات مربوط به صداقت و صراحت در زبان انگلیسی
در این درس قصد داریم به آموزش و یادگیری اصطلاحات مربوط به صداقت و صراحت در زبان انگلیسی بپردازیم. اصطلاحات مربوط به صداقت کاربردهای زیادی در مکالمات روزمره دارند. برای هر اصطلاح معادل دقیق فارسی نیز نوشته شده است و همچنین مثالهایی برای درک بهتر ارائه شده است که در ادامه مشاهده میکنید:
bare one’s soal
سفره دل را باز کردن
He bared his soul to me after the divorce.
او بعد از طلاق سفره دلش را بری من باز کرد.
be two-faced
دو رو بودن
I don’t trust her, I think she’s a bit two-faced.
من به او اعتماد ندارم، فکر کنم یه ذره دو رو هستش.
be up front
رو راست بودن
She’s very up front about her feelings.
او درباره احساساتش خیلی رو راسته.
get something off one’s chest
سفره دل خود را باز کردن
Sometimes we need someone to get off our chest.
بعضی وقتا ما کسی رو نیاز داریم تا سفره دلمون رو باز کنیم.
lay one’s cards on the table
دست خود را رو کردن
صاف و صادق بودن
Brian says he starts every relationship by laying his cards on the table.
برایان میگه که هر رابطه ای رو با صاف و صادق بودن شروع میکنه.
look someone in the eye
چشم تو چشم بودن با کسی
She looked me in the eye and told me I was fired.
تو چشمای من نگاه کرد و گفت که من اخراج شدم.
pull the wool over someone’s eyes
سر کسی را شیره مالیدن
سر کسی کلاه گذاشتن
Jimmy doesn’t have any special powers, he’s just trying to pull the wool over your eyes.
جیمی هیچ قدرت خاصی نداره، فقط سعی میکنه سرت شیره بماله.
talk behind someone’s back
پشت سر کسی غیبت کردن / حرف زدن
I can’t believe you were talking about me behind my back!
باورم نمیشه که داشتی پشت سر من غیبت میکردی!
tell it like it is
بی پرده گفتن
راستش رو گفتن
Please don’t hide anything and tell the truth.
لطفا هیچ چیزی رو مخفی نکن و راستشو بگو
با سلام
لطفاً bare one’s soal را با bare one’s soul تصحیح نمایید
با تشکر از وب سایت مفید جنابعالی
سلام
تصحیح شد
ممنون از نظر و دقت شما