آموزش واژگان انگلیسیلغات کتاب 504

درس شانزدهم 504

ابتدا لغات درس شانزدهم (16) کتاب 504 واژه ضروری را در جدول زیر همراه با ترجمه و تلفظ مشاهده میکنید. در ادامه نیز هر یک از لغات درس 16 به همراه توضیح و مثال ارائه شده است.

معنی تلفظ کلمه
لاغر، نازک اندام، کم، ناچیز /ˈslendər/ slender
پیشی گرفتن /sərˈpæs/ surpass
پهناور، وسیع، زیاد /væst/ vast
شک، تردید، شک و تردید داشتن /daʊt/ doubt
ظرفیت /kəˈpæsəti/ capacity
نفوذ کردن /ˈpenətreɪt/ penetrate
فرو رفتن، نفوذ کردن /pɪrs/ pierce
دقیق، صحیح /ˈækjərət/ accurate
میکروسکوپ /ˈmaɪkrəskoʊp/ microscope
ممنون، متشکر، شکرگزار /ˈɡreɪtfəl/ grateful
محتاط /ˈkɒːʃəs/ cautious
مطمئن /ˈkɑːnfɪdənt/ confident

slender – /ˈslendər/

معنی: لاغر، نازک اندام، کم، ناچیز

Carlotta’s slender figure made her look somewhat taller than she was.

قیافه لاغر کارلوتا اورا تا حدی بلندتر از آن چیزی که بود نشان میداد.

There was only a slender chance that you could conceal the truth.

شانس کمی وجود داشت که بتوانی حقیقت را پنهان کنی.

The slender thief was able to enter the apartment through the narrow window.

دزد لاغر توانست از طریق پنجره باریک وارد آپارتمان شود.


surpass – /sərˈpæs/

معنی: پیشی گرفتن، بهتر بودن از، برتری داشت

The machines of the twenty-first century surely surpass those of earlier times.

ماشین های قرن بیستم قطعا از دوره های قبل بهتر هستند.

Most farmers believe that rural life far surpasses urban living.

بیشتر کشاورزان اعتقاد دارند که زندگی روستایی خیلی بهتر از زندگی شهری است.

It is undeniable that a cold lemonade in July cannot be surpassed.

این که در ماه جولای هیچ چیز نمیتواند بهتر از یک شربت آبلیمو باشد، انکار ناپذیر است.


vast – /væst/

معنی: پهناور، وسیع، زیاد، عظیم

Daniel Boone explored vast areas that had never been settled.

دنیل بورن مناطق وسیعی را کشف کرد که هرگز در آن سکونت نشده بود.

Our campus always seems vast to new students.

محوطه دانشگاه ما همیشه از نظر دانشجویان جدیدالورود وسیع است.

Vast differences between the two sides were made clear in the debate.

اختلافات عمیق بین بین دو طرف در مناظره آشکار شد.


doubt – /daʊt/

معنی: شک، تردید، شک و تردید داشتن، باور نکردن

Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.

دانشمندان تردید دارند که به زودی درمانی کامل برای سرطان یافت خواهد شد.

The question of whether he could survive the winter was left in doubt.

این مسئله که آیا او میتوانست از زمستان جان سالم به در ببرد، مورد تردید بود.

We don’t doubt that the tradition of marriage will continue.

تردیدی نداریم که سنت ازدواج ادامه خواهد یافت.


capacity – /kəˈpæsəti/

معنی: ظرفیت

A sign in the elevator stated that its capacity was 1100 pounds.

علامت موجود در آسانسور بیان میکرد که ظرفیت آن 1100 پوند است.

The gasoline capsule had a capacity of 500 gallons.

ظرفیت کپسول بنزین 500 گالن بود.

So well-liked was the prominent speaker that the auditorium was filled to capacity when he began his lecture.

سخنران برجسته به قدری پر طرفدار بود که وقتی سخنرانی اش شروع شد ظرفیت تالار پر شد.


penetrate – /ˈpenətreɪt/

معنی: نفوذ کردن، داخل یا وارد شدن

We had to penetrate the massive wall in order to hang the mirror.

برای آویزان کردن آینه مجبور بودیم دیوار عظیم را سوراخ کنیم.

Although Kenny tried to pound the nail into the rock with a hammer, he couldn’t penetrate the hard surface.

گرچه کِنی تلاش کرد میخ را با چکش در سنگ فرو کند، اما نتوانست وارد سطح سخت شود.

The thieves penetrated the bank’s security and stole the money.

دزدها به سیستم امنیتی بانک نفوذ کردند و پولها را دزدیدند.


pierce – /pɪrs/

معنی: فرو رفتن، نفوذ کردن، وارد شدن، داخل شدن، سوراخ کردن

My sister is debating whether or not to get her ears pierced.

خواهرم در مورد سوراخ کردن یا نکردن گوش خود بحث میکند.

I tried to ignore his bad violin playing, but the sound was piercing.

تلاش کردم بد نواختن ویولونِ او را نادیده بگیرم، اما صدایش کر کننده بود.

Halloran violently pierced the skin of his rival, causing massive bleeding.

هالوران با خشونت پوست حریفش را پاره کرد و باعث خونریزی شدیدی گردید.


accurate – /ˈækjərət/

معنی: دقیق، صحیح، درست

Ushers took an accurate count of the people assembled in the theater.

راهنماها افرادی را که در تماشاخانه جمع شده بودند را دقیق شمارش کردند.

Emma’s vision was so accurate that she didn’t need glasses.

بینایی اِما ه قدری دقیق بود که نیازی به عینک نداشت.

In writing on the topic, Vergil used accurate information.

ورژیل برای نوشتن پیرامون آن موضوع، از اطلاعت دقیق استفاده کرد.


microscope – /ˈmaɪkrəskoʊp/

معنی: میکروسکوپ

The students used a microscope to see the miniature insect.

دانش آموزان برای دیدن حشره از میکروسکوپ استفاده کردند.

When young Oprah’s birthday came around, her uncle gave her a microscope.

وقتی که جشن تولد اپرای جوان رسید، عمویش به او یک میکروسکوپ داد.

Using a microscope, the scientist was able to probe into the habits of germs.

دانشمند با استفاده از میکروسکوپ، توانست درباره رفتار میکروب ها تحقیق کند.


grateful – /ˈɡreɪtfəl/

معنی: ممنون، متشکر، شکرگزار

The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash’s help.

اکثر دانش آموزان از کمک آقای آش سپاسگزار بودند.

We were grateful that the gloomy weather cleared up on Saturday.

شکرگزار بودیم که هوای گرفته روز شنبه آفتابی شد.

In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.

والدو در نامه اش نوشت که بسیار برای وام ممنون است.


cautious- /ˈkɒːʃəs/

معنی: محتاط، مراقب

Be cautious when you choose your opponent.

هنگامی که حریفت را انتخاب میکنی محتاط باش.

Good authors are cautious not to exaggerate when they write.

نویسندگان خوب مراقب اند که در هنگام نوشتن اغراق نکنند.

If the rain is failing in torrents, it is best to drive cautiously.

اگر باران سیل آسایی ببارد، بهتر است با احتیاط رانندگی کنی.


confident – /ˈkɑːnfɪdənt/

معنی: مطمئن، معتقد سفت و سخت

Judge Emery was confident he could solve the conflict.

قاضی اِمِری مطمئن بود که میتواند اختلاف را حل کند.

When he lifted the burden, Scotty was confident he could carry it.

وقتی اسکاتی بار را بلند کرد، مطمئن بود که میتوتند آن را حمل کند.

Annette was confident she would do well as a nurse.

آنِت مطمئن بود که میتواند کارش را به خوبیِ یک پرستار انجام دهد.


آموزش لغات کتاب 504

سید سجاد حسنی

دبیر زبان انگلیسی با مدرک کارشناسی از دانشگاه فرهنگیان همدان. مدرس زبان انگلیسی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا